تحصیلات، پول، قدرت، تیپ و قیافه، هیچ ارتباطی با شعور افراد ندارد.

ساخت وبلاگ

محله ما یک رفتگر دارد، صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم می کند و من هم از ماشین پیاده می شوم و دستی محترمانه به او می دهم، حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود.

همسایه طبقه زیرین ما نیز دکتر جراح است، گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش سلامی می کنم و او فقط سرش را تکان می دهد و درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند.

به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر، بشدت لذت بخش تر از طبابت آن دکتر برای ادامه حیاتم است..

خاطرات پروفسور سمیعی.

(البته شاید این داستان، یک داستان انتصابی به آقای سمیعی باشه. ولی به هر حال یک داستان زیبا و تامل برانگیزه).

سَلجوقیان...
ما را در سایت سَلجوقیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahidsamadpour بازدید : 208 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 4:50