فرهنگ پذیری چیست?

ساخت وبلاگ

فرهنگ پذیری، فرایندهای تغییر در مصنوعات، آداب و رسوم و باورها است که از تماس بین دو یا چند فرهنگ حاصل می شود. اصطلاح فرهنگ پذیری برای توصیف نتایج حاصل از این تغییرات نیز مورد استفاده قرار می گیرد. دو نوع عمده از فرهنگ پذیری، ادغام و تغییر هدایت شده اند. این دو بر مبنای شرایطی که تحت آن تماس فرهنگی و تغییر صورت می گیرد از هم متمایز می شوند.

در ادامه درباره چهار عامل مرتبط که باعث می شود افراد و گروه ها فرهنگ پذیری را تجربه کنند بحث می شود. این چهار عامل مرتبط با فرهنگ پذیری زبان، غوطه وری، ادغام و یکپارچه سازی اند.

تعریف فرهنگ پذیری:

لب کلام فرهنگ پذیری همان طور که از نامش برمی آید «فرهنگ» است. خود فرهنگ به بیان ساده به معنی روش زندگی و مسیر حیات است. فرهنگ به این معنی است که روش ها و دلایل خاصی وجود دارد که بر مبنای آنها افراد و گروهی از افراد صحبت می کنند، رفتار میکنند، تعطیلات را جشن می گیرند و سیستم های اعتقادی شان را بیان می کنند. بنابراین می توانید تصور کنید که چه تنوع فوق العاده ای از فرهنگ ها در سراسر جهان وجود دارد.

فرهنگ اسپانیایی، آسیایی و اروپایی نمونه ای از فرهنگ ها هستند. وقتی درباره فرهنگ ها بحث می کنیم، می توانیم نواحی بزرگ تر جغرافیایی را به نواحی کوچک تر تقسیم کنیم. برای مثال وقتی درباره فرهنگ ایرانی بحث می شود می توانیم توضیح دهیم که به عنوان مثال بین کسانی که در حاشیه دریای خزر زندگی می کنند و کسانی که در حاشیه خلیج فارس زندگی می کنند تفاوت وجود دارد. شاید تفاوت آنها در غذایی باشد که می خورند، لباس هایی که می پوشند، یا آداب و رسوم و فعالیت هایی است که در آنها شرکت می کنند.

شاید بخواهیم درباره فرهنگ اسپانیایی یا آمریکای جنوبی صحبت کنیم. چنان که می دانیم بسیاری از خرده فرهنگ ها از جمله مکزیکی، برزیلی، شیلی، هندوراسی و غیره در این فرهنگ وجود دارد. همچنین فرهنگ های زیادی در جهان وجود دارد همچنان که کشورها، ایالات و مناطق زیادی در جهان موجود است.

با درک اصطلاح «فرهنگ» می توانیم تئوری فرهنگ پذیری را به شکل کامل تری درک کنیم. براساس آن  چه که درباره فرهنگ گفته شد می توانیم فرهنگ پذیری را این گونه معنی کنیم: هنگامی که افراد یا گروهی از مردم از سبک زندگی براساس فرهنگ خود گذار کنند و در حال حرکت به سوی شیوه زندگی براساس فرهنگ دیگری باشند باید آن فرهنگ را بیاموزند و یا با رفتارها، ارزش ها، آداب و رسوم و زبان فرهنگ جدید تطبیق پیدا کنند. کلمه «فرهنگ پذیری» عمل این گذار است.

 

نظریه های فرهنگ پذیری:

نظریه فرهنگ پذیری را می توان به چند موضوع مختلف تقسیم بندی کرد؛ این موضوعات شامل یادگیری یک زبان جدید، غوطه وری، همانندگردی و یکپارچگی اند.

زبان و غوطه وری را می توان از مهم ترین بخش های فرآیند فرهنگ پذیری دانست. در واقع یک نظریه پرداز اجتماعی به نام جان شومان این نظریه را مطرح کرده که زبان بزرگ ترین عامل در آموختن موفق یک فرهنگ است. به عنوان مثال، اگر فردی بومی آمریکای جنوبی باشد و راهی ایالات متحده آمریکا شود، مجبور به یادگیری زبان انگلیسی است تا درک کاملی از آن به دست آورد و حتی راحت تر در فرهنگ آمریکایی زندگی کند و راحت تر در آن ارتباط برقرار کند.

همان طور که احتمالاً تا به حال به آن فکر کرده اید، گذار به یک فرهنگ جدید اغلب لازمه اش یادگیری یک زبان جدید است. ما می توانیم زبان جدید را با استفاده از سی دی و یا رفتن به کلاس زبان و یا معلم گرفتن بیاموزیم. اما یکی از مؤثر ترین راه ها برای یادگیری زبان جدید از طریق غوطه وری یا محاصره کامل خود در یک فرهنگ جدید است.

یک راه عالی برای آموختن فرهنگ رفتن از کشور مادری خود به کشوری جدید و زندگی در آن و آموختن فرهنگ به طور مستقیم از بومی ها است. هنگامی که ما خودمان را در فرهنگ جدید غرق می کنیم، به صورت دست اول همه چیز را درباره آن فرهنگ جدید یاد می گیریم. غوطه وری تنها شامل تمرین زبان در تماس مستقیم با کسانی که به زبان بومی خود صحبت می کنند نیست، بلکه شامل درک آداب و رسوم، سنت ها، رفتارهای قابل پذیرش و غیره نیز هست.

مرحله غوطه وری فرهنگ پذیری می تواند بسیار چالش برانگیز و پر تنش باشد. چون به هر حال رشد کردن و زندگی کردن در فرهنگ خودمان آسان است و چیزی است که تمام عمر آن را یاد  گرفته ایم. در حالی که کنار گذاشتن زمینه های فرهنگی و اعتقادات خودمان و همچنین یادگیری یک زبان جدید، می تواند تردید و سردرگمی به همراه بیاورد و اغلب کار وقت گیری است.

گاهی فرایند فرهنگ پذیری مستلزم یادگیری یک زبان جدید نیست، بلکه به جایش باید معنی کلمات خاصی را یاد بگیریم و یا با یک گویش محلی تطبیق پیدا کنیم. به عنوان مثال، اگر فردی که بومی ایران است به تاجیکستان برود، می تواند صحبت به زبان فارسی را ادامه دهد، اما شاید بخواهد معانی مختلف کلماتی که با فرهنگ مردم تاجیکستان در ارتباط است را نیز یاد بگیرد.

چراکه با این که تاجیک ها به زبان فارسی صحبت می کنند اما از کلماتی که استفاده می کنند که باید به وسیله یک غیر بومی به عنوان بخشی از فرآیند فرهنگ پذیری آموخته شود.

همانطور که می بینید، نه تنها فرهنگ شامل یادگیری یک زبان جدید و یا غوطه ور شدن در آن فرهنگ است، بلکه شامل یادگیری معانی و ارتباط کلمات و عبارات جدید است.

همانندگردی یا همسان گردی شامل جمع کردن اطلاعات درباره یک فرهنگ جدید و در نتیجه تطبیق با فرهنگ جدید است.

به وجود آوردن دانش جدید درباره یک فرهنگ ممکن است شامل یادگیری درباره نحوه پخت غذا، درک انواع لباس های پذیرفتنی ای که پوشیده می شوند یا به دست آوردن عادات جدید در این فرهنگ جدید باشد. کسی که به طور کامل خود را با فرهنگ جدید همسان می کند تمام عادات و صفات فرهنگ غیر بومی را جمع می کند.

همین طور یکپارچگی هم اغلب در تئوری فرهنگ پذیری مورد استفاده قرار می گیرد و شامل حضور اجتماعی فرد در یک محیط است تا در میان جامعه برابر با دیگران تلقی شود. ما لازم نیست که به طور کامل همسان شویم تا با یک فرهنگ جدید یکپارچه شویم. برای یکپارچگی در درون جامعه، ممکن است بخواهیم در رویدادهای اجتماعی، رویدادهای ارتباطی و شاید در باشگاه و یا گروه های محلی حاضر شویم. فرآیندهای همسان گردی و یکپارچگی زمان می برد و اغلب به عنوان بخشی از کل فرایند فرهنگ پذیری تجربه می شود.

+ نوشته شده در ساعت توسط وحید صمدپور شهرک  | 

سَلجوقیان...
ما را در سایت سَلجوقیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahidsamadpour بازدید : 180 تاريخ : دوشنبه 4 تير 1397 ساعت: 11:39